فیلم قتل همسر مقابل دادگاه در اسلامشهر بخاطر طلاق + دلخراش

فیلم قتل همسر مقابل دادگاه در اسلامشهر در ملاعام را در مجله شبونه با جزئیات بخوانید.

فیلم قتل همسر مقابل دادگاه در اسلامشهر در ملاعام

فیلمی وحشتناک از قتل زنی به دست شوهرش در فضای مجازی دست به دست می چرخد و
باعث تعجب و واکنش تند کاربران شده است.
در روز روشن زنی به خاطر درخواست طلاق در پارک و جلوی چشم همه تماشاگران با ضربات
چاقو به قتل می رسد . فیلم قتل همسر مقابل دادگاه

جزئیات کشته زن جوان مقابل دادگاه اسلامشهر

خبر کشته شدن زنی جوان به دست همسرش در رسانه های خبری منتشر شده که گویا وی
پنجمین شوهر مقتول بوده که در کنار دادگاه خانواده در اسلامشهر به قتل می رسد.
مردی 27 ساله همسر دومش را به دلیل درخواست طلاق با چاقو می کشد و در فیلمی که
از لحظه قتل گرفته شده با رجز خوانی روی جسد بی جان همسرش میگفت :
من تو رو دوست داشتم و الان داری منو میبینی.
وی به مردم که تماشاچی چنین صحنه هایی هستند میگفت یکی زنگ بزنه
نکته قابل تامل و وحشتناک این ماجرا تماشاگران این صحنه هستند که در چند
سال اخیر در این مورد رکورد زدیم و مانند تماشای فیلم و نمایش ایگ صحنه ها را نگاه می کنیم.
متهم در اعترافات خود گفته : همسرم را دوست داشتم و حتی وقتی فهمیدم او
قبل از ازدواج با من با چهار مرد دیگر هم ازدواج کرده و جدا شده‌است باز هم تصمیم
گرفتم با او زندگی کنم، اما وقتی حرف از جدایی زد، چیزی نفهمیدم و او را به قتل رساندم.»

ظهر روز چهارشنبه ۲۰ تیرماه ۹۷ مأموران پلیس شهرستان اسلامشهر با تماس تلفنی شهروندی
از قتل زن جوانی در پارکی حوالی دادگاه خانواده با خبر و راهی محل شدند.فیلم قتل همسر مقابل دادگاه
مأموران در محل حادثه در پیاده‌رو پارک با جسد زن ۳۲‌ساله‌ای  مواجه شدند که با اصابت
ضربات چاقو به قتل رسیده بود.

همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران تحقیقات خود را برای قاتل فراری آغازکردند
تا اینکه دریافتند صبح روز پنج‌شنبه قاتل خودش را به پلیس آگاهی پایتخت معرفی کرده است.

فیلم قتل همسر مقابل دادگاه

اعترافات قاتل همسر

وی با اظهار پشیمانی به قتل همسرش اعتراف کرد.فیلم قتل همسر مقابل دادگاه
قاضی مدیر روستا، بازپرس شعبه‌ششم دادسرای امور جنایی تهران پس از بازجویی با صدور
قرار عدم صلاحیت متهم را برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان شهرستان اسلامشهر قرار داد.

متهم که مرد ۲۷‌ساله‌ای است ، گفت: مقتول همسر دومم بود و خیلی او را دوست داشتم و
به خاطر ازدواج با او همسر اولم را طلاق دادم و الان هم به شدت از قتل او پشیمان هستم.
همسر دومم قبل از من چهار بار ازدواج کرده بود و به من نگفته بود، اما باز هم او را دوست
داشتم به خاطر همین دوستی وقتی متوجه شدم
او قصد جدایی دارد دست به قتل زدم. خبرهای ایران

مصاحبه قاتل همسر به خاطر عشق خیابانی

در این بخش حرف های قاتل را بخوانید.

چطور با همسر اولت آشنا شدی؟
داخل خیابان با هم آشنا شدیم و شش‌ سال قبل با او ازدواج کردم و چهار ‌سال هم با هم
زندگی کردیم که حاصل زندگی ما یک ‌دختر است.
همسر اولت را دوست داشتی؟
بله، اما نه به اندازه این
چرا؟‌
نمی‌دانم، اما او خیلی مرا دوست داشت و با اینکه من از نظر اعصاب و روان مشکل داشتم
با من مدارا می‌کرد و به مادرم گفته بود حاضر است با من زندگی کند و مرا درمان کند.
چرا طلاقش دادی؟
با هم اختلاف داشتیم که بیشتر من مقصر بودم و او گذشت می‌کرد، اما وقتی با این زن آشنا شدم
و تصمیم به ازدواج با او گرفتم، همسر اولم را طلاق دادم.
چطور با همسرت آشنا شدی؟
ما هر دو مشکل اعصاب و روان داشتیم. دو سال قبل هر دو در بیمارستان بستری بودیم که در ساعت هواخوری در محوطه بیمارستان با هم آشنا شدیم. من عاشق او شدم به طوریکه هر لحظه به فکرش بودم و در نهایت پیشنهاد ازدواج دادم و یک‌سال قبل بعد از اینکه همسر اولم را طلاق دادم با او ازدواج کردم.

فیلم قتل همسر مقابل دادگاه در اسلامشهر
پس چرا او را کشتی؟
گریه می‌کند و بعد از لحظاتی می‌گوید: «شاید به خاطر دوست داشتن زیاد.»
بیشتر توضیح بده؟
ما ابتدا زندگی خوبی داشتیم. من داروهایم را طبق دستور پزشک مصرف می‌کردم، اما او گاهی مصرف می‌کرد
و گاهی هم داروهایش را نمی‌خورد به همین سبب گاهی اوقات حالش بد بود. تازه متوجه شده بودم
شیشه هم مصرف می‌کند و کم‌کم اختلافات ما زیاد شد تا اینکه متوجه شدم او قبل از من چهار
بار ازدواج کرده و طلاق گرفته است، اما به من گفته بود دو بار ازدواج کرده است و
شناسنامه المثنی هم داشت. همین موضوع اختلافات ما بیشتر شد به طوریکه همیشه با هم
مشاجره لفظی داشتیم، اما من هرگز او را کتک نزدم، چون خیلی او را دوست داشتم
و با اینکه چند باری از خانه فرار کرده بود دوباره او را به خانه برمی‌گرداندم تا زندگی ما از هم نپاشد.
واقعاً عاشق او بودم و جدایی از او برای من مثل مرگ بود.
از روز حادثه بگو؟
یک‌هفته قبل از حادثه با هم مشاجره کردیم که چاقویی از آشپزخانه برداشت و تهدید
به خود‌زنی کرد و بعد هم با لباس خانه که به تن داشت از خانه فرار کرد.
مدتی دنبالش گشتیم و حتی در دادسرای جنایی هم اعلام مفقودی کردیم تا اینکه یک‌هفته بعد
تماس گرفت و گفت: در دادگاه خانواده اسلامشهر تقاضای طلاق داده و برای طلاق به آنجا بروم.
صبح روز حادثه به دادگاه رفتم که بعد از ساعتی همراه پسر جوانی به دادگاه آمد.
وقتی از او سؤال کردم پسر‌ غریبه چه نسبتی با تو دارد مدعی شد که راننده آژانس است.
من و مادرم اصرار کردیم از جدایی صرف نظر کند، اما او قبول نکرد تا اینکه قاضی دادگاه ما
را به دفتر ثبت و اسناد در آن نزدیکی فرستاد تا آنجا طلاق ما ثبت شود.
در میان راه او را به داخل پارک بردم که پسر‌ غریبه هم ما را تعقیب می‌کرد. به فروزان التماس کردم که به خانه برگردد،
اما اصرار‌های من فایده‌ای نداشت تا اینکه چاقویی را که همان روز فرار با خود برده بود
از کیفش بیرون آورد و زیر گلویش گذاشت و مرا تهدید کرد
که مهریه‌اش را بدهم و اگر او را طلاق ندهم خودش را می‌کشد. همان لحظه پیر زنی از کنار ما عبور کرد
و به فروزان گفت که خجالت بکشد و فروزان هم حواسش پرت شد و در کمتر از ثانیه‌ای چاقو را
از او گرفتم و چند ضربه‌ای به همسرم زدم.
چقدر مهریه‌اش بود؟
پنج‌سکه بود. مشکل من مهریه او نبود، چون ۵۰‌سکه مهریه همسر اولم را دادم و پرداخت
مهریه این هم خیلی برای من مشکل نبود، اما فقط دوست داشتم با او زندگی بکنم.
بعد چه شد؟
همسرم خونین نقش بر زمین شد و من هم از مردم خواستم با اورژانس تماس بگیرند
که مردی به من گفت: فرار کنم و من هم از ترس سوار ماشینم شدم و به طرف شهرک واوان فرار کردم.
شب به تهران آمدم و در میدان خراسان داخل خودروام خوابیدم و صبح با مادرم تماس گرفتم
و او پیش من آمد و دو نفری به پلیس‌آگاهی آمدیم و به قتل همسرم اعتراف کردم.
حرف آخر؟
ما هر دو محجوریت داشتیم و تحت نظر بهزیستی بودیم. کاش او را ندیده بودم و الان هم او زنده بود و من هم آزاد.

فیلم قتل همسر مقابل دادگاه

❤️ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل❤️ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید

‫2 دیدگاه ها

  1. پناه برخدا…امان از خیانت
    اقا دل زنشو شکست زن دومم با خیانت دل اینو شکست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا