بیوگرافی ستاره سادات قطبی همسر اول و دوم شهرام شکیبا + عکس

ستاره سادات قطبی مجری تلویزیون بوده و متولد 3 اسفند 1365 در اصفهان میباشد او همسر شهرام شکیبا دیگر مجری صداوسیما است  و اختلاف سنی او با همسرش 14 سال است ستاره سادات قطبی زمانی کـه خیلی جوان بود ازدواج ناموفق کرد و صاحب پسری شد بعد از مدتی بـه جدایی انجامید ستاره قطبی درسال 93 با شهرام شکیبا طنزپرداز و مجری تلویزیون ازدواج کرد و حاصل این ازدواج نیز یک پسر اسـت. ستاره سادات قطبی با هردو فرزند خود رابطه بسیار خوبی دارد. در این صفحه به بیوگرافی کاملی از ستاره سادات قطبی خواهیم پرداخت.

بیوگرافی ستاره سادات قطبی

ستاره سادات قطبی مجری و گوینده ایرانی در سوم اسفند ماه سال 1365 در اصفهان بوده و فارغ التحصیل رشته خبرنگاری و همچنین گرافیک بوده است.

عکس ستاره سادات قطبی مجری تلویزیون

سادات حسینی از اواخر دهه ۸۰ وارد تلویزیون شده کارش را به عنوان مجری و گوینده شروع کرده است.
وی تاکنون در شبکه های مختلفی حضور داشته و اجرای برنامه های گوناگونی را بر عهده گرفته است.

اینستاگرام ستاره سادات قطبی

مجری جوان مدتی نیز در شبکه آموزش به عنوان گرافیست مشغول بوده و سپس وارد مجری گری شده است.

جدیدترین اجرای وی یا شهرام شکیبا از مجریان توانای سیما و همچنین همسرش می باشد که به اتفاق هم این برنامه را از شبکه آموزش اجرا می کنند.

 

عکس ستاره سادات قطبی و باران کوثری

وی از مجریان با حجاب و با پوشش سیما می باشد که چه در محیط کاری و چه در صفحه شخصی و بیرون و گردش همیشه مثل جلوی دوربین تلویریزن ظاهر می شود که از شاحصه ها و تمایزهایش نسبت به دیگر هنرمندان و بازیگران است.

ازدواج و همسر اولش

ستاره سادات قطبی زمانی کـه خیلی جوان بود ازدواج ناموفق کرد و صاحب پسری شد بعد از مدتی بـه جدایی انجامید

ازدواج با شهرام شکیبا

ستاره سادت قطبی با مجری معروف صدا و سیما به نام شهرام شکیبا ازدواج کرده و یک پسر به نام صدرا دارد.
اختلافق سنی او با همسرش 14 سال است و با جود این وی همیشه گفته است سن مهم نیست و عشق و علاقه در زندگی مشترک بیشتر ارزش دارد.

ستاره سادات قطبی و همسرش

سادات قطبی متولد دهه شصت و همسرش متولد دهه پنجاه می باشد.

ستاره سادات قطبی و پسرش

همسر اول شهرام شکیبا مهسا ملک مرزبان است که بعد ازر جدایی از وی به تازگی مجددا ازدواج کرده است.

مهسا ملک مرزبان و همسر دومش

عکس همسر اول شهرام شکیبا

گفتگوی خواندنی با ستاره سادات قطبی

بنده ستاره سادات قطبی هستم متولد اصفهان، شهرستان نجف آباد، اسفندماه سال ۱۳۶۵، تحصیلات دوران دبیرستان من رشته ادبیات بوده و در دانشگاه رشته خبرنگاری خواندم.

من از کلاس سوم و چهارم دبستان رشته والیبال را انتخاب کردم و در مسابقات بین مدارس نیز شرکت می کردیم مدال می آوردیم و من از اینکه مقام می آوردیم، به ما کاپ قهرمانی داده می شد و اسم ما سر صف خوانده می شد خیلی خوشحال می شدم.

عاشق والیبال هستم

من خیلی رشته والیبال را دوست داشتم، در دوران راهنمایی و دبیرستان این رشته را ادامه دادم و در این ۷ الی ۸ سالی که به این رشته ورزشی مشغول بودم خدا را شکر خیلی پیشرفت کردم و در این ورزش تیمی مقام هم آوردیم.

بعد از آن علاقه مند شدم به ورزش انفرادی کیک بکس و های فول کنتاکت که خیلی هم دوستش داشتم و خیلی علاقه مند به ادامه دادن آن بودم ولی متاسفانه به علت یک سری از مسائل شخصی نتوانستم آن را ادامه دهم.

از کودکی عاشق قرآن بودم

من از بچگی صدای قرآن در گوشم بوده به علت این که مادرم علاقه مند به قرآن بود و مربی قرآن هم بود.

از دوران دبستانم مادرم قرآن حفظ می کرد و من صدای نوار کاست قرآنی که مادرم گوش می کرد را می شنیدم و تکرار می کردم؛ بعد از مدتی بدون اینکه من کلاسی برای حفظ قرآن رفته باشم و یا مادرم به من حفظ قرآن آموخته باشد، جزء اول قرآن را با صدای استاد پرهیزگار حفظ شده بودم.

خیلی دلم می خواست این اتفاق برای من هم بیفتد چون در آن زمان آقای سید محمد حسین طباطبایی یکی از نابغه های کشورمان خیلی گل کرده بود و همه جا مطرح شده بود که ایشان دکتر هفت ساله و نابغه هفت ساله هستند.

ماجرای ترک تحصیل ستاره سادات قطبی

من در آن زمان ۱۵ ساله بودم، یک سال به جامعه القرآن که اولین سال تاسیس آن در نجف آباد بود رفتم و در آنجا حفظ قرآن را شروع کردم، اون سال یک سال پر از خاطره بود و رنگ و بوی دیگری برای ما داشت.

تاثیر حفظ قرآن در زندگی من آنقدر قشنگ بود که قابل توصیف نیست، چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی تاثیرات مثبتی داشت. روح آدم خیلی عوض میشه، روحیات آدم رو به لطافت میره، موقعی که اتفاقی می افته کمتر و دیرتر عصبانی میشی، آرامشت خیلی بیشتره و من آدم مهربونتری شدم بعد از اینکه حافظ قرآن شدم.

البته تمام اینها از لطف خداست، “هذا من فضل ربی” و من تمام اتفاقاتی که برام افتاده را مدیون خداوند هستم، ولی قطعا و قطعا بی تاثیر نیست حفظ قرآن و حتی قرائت قرآن. اگر من یک روز باصدای بلند قرآن نخوانم و یا صوت قرآن در خانه من پخش نشه آن روز برای من خسته کننده است و آن روز یکم برای من تاریکه.

نمیگم هر روز قرآن می خوانم، چرا باید غلو کنم، واقعا این چند سال اینقدر مشغله کاریم زیاد شده، بچه کوچک دارم، سر کار میرم، خانه دار هستم، به هر حال شغل مادری را دارم و باید به خودم قدرت و سعه صدر مضاعف بدم تا بتوانم به تمام کارهام برسم.

من سعی می کنم حداقل هفته ای یک بار صوت قرآن در خانه من بپیچه و بچه های من از شنیدن قرآن لذت ببرند و خدا رو شکر سید صدرای من موقع خواب همیشه به من میگه مامان برام قرآن بخون

و من باید حتما براش آیت الکرسی را با صدای بلند و با صوت بخونم تا به خواب بره.

نظر ستاره سادات قطبی درباره فضای مجازی

من خودم آدمی اهل فضای مجازی هستم و از آن استفاده می کنم، ولی متاسفانه خانم هایی دارند از این فضا بهتره بگیم سوء استفاده می کنند و از آن برای نشان دادن خودشان سوء استفاده می کنند.

مشکل من اینه که چرا یک خانم باید عفت و حیا خودش رو از دست بدهد و باید خودش رو آنقدر نشان نامحرم بده تا تعداد فالوورهاش بره بالا؟

آیا ارزش زن فقط به دیده شدن است؟ خوب تو الان این کار را کردی، نگاه های هرزه نامحرم ها روی شما زوم شد، قراره بعدش به چی برسی؟

آیا به این فکر می کنی که یک حساب و کتابی هست؟ آیا به این فکر می کنی که ما حیا و عفت زنانگی خود را باید حفظ کنیم و یک روزی به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها باید جواب بدیم؟

من واقعا شرمم میشه، تعدادی از خانم ها رو میبینم که میان از نامحرم ها دلبری می کنند و میان که توسط نامحرم ها دیده بشوند و مورد به‌به و چه‌چه آن ها قرار بگیرند.

من واقعا متاسفم و از زن بودن خودم خجالت می کشم که دخترانی با سن خیلی پایین هستند، دختران دهه هفتادی ما آنقدر به طرز خیلی فجیعی خودشون رو عرضه می کنند و من همیشه به خودم میگم پدر و مادر این بچه ها این دخترا حیا ندارند، دعواشون نمی کنند که چرا این کار رو می کنی؟ آخه چرا داری اینقدر بی آبرویی می کنی؟ به چه قیمت داری عفت زنانگی خودت رو می فروشی؟ قراره به کجا برسی؟

و یک سوال دیگری که من همیشه از خودم میپرسم این است که آیا این دخترها ازدواج موفقی خواهند داشت؟ آیا بچه های آن ها بچه های پاکی خواهند بود؟

آخه قراره اینها در این جامعه زندگی کنند، بچه دار بشن و بچه های آن ها به یک ثمره ای برسند.