آخرین خواسته قاتل ستایش

آخرین خواسته قاتل ستایش + نامه پدر ستایش

جزئیات اعدام قاتل ستایش, آخرین خواسته قاتل ستایش را با جزئیات کامل در مجله شبونه بخوانید.

جزئیات اعدام قاتل ستایش, آخرین خواسته قاتل ستایش

اخبار داغ ایران و جهان را در ادامه دنبال کنید. بعد از نزدیک به دو سال دادگاه و حبس
و رسیدگی در نهایت امیرحسین که دختر افغانی ۶ ساله را به نام ستایش قریشی در
تاریخ ۲۲ فروردین ۹۵ بعد از تجاوز به قتل رسانده بود در سحرگاه پنج شنبه ۱۴ دی ماه ۱۳۹۶
در زندان رجایی شهر به دار آویخته شد‌.جزئیات اعدام قاتل ستایش

جزئیات اعدام قاتل ستایش, آخرین خواسته قاتل ستایش
امیر حسین در زمان انجام تجاوز و قتل ۱۶ سال داشته و بعد از رسیدن به سن
قانونی و در ۱۸ سالگی به دار اویخته شد.جزئیات اعدام قاتل ستایش
خانواده دو طرف در هنگام اعدام حضور داشتند و کیل امیر حسین با تلاش زیاد سعی
در گرفتن رضایت از پدر ستایس را داشت که ناکام ماند.
قبل از اعدام امیرحسین پدر و مادرش با وی دیدار کردند در ادامه با جزئیات کامل بخوانید:

همچنین ببینید : تجاوز به جسد دختر

آخرین دیدار پدر و مادر امیرحسین قبل از اعدام

طبق نظر و رای دادگاه پس از چندین‌بار محاکمه، سه اتهام عمل منافی عفت، قتل عمد و
جنایت بر میت به امیرحسین تفهیم شد.
براساس رأی صادره، قاتل این پرونده درخصوص اتهام قتل عمد به قصاص نفس و درخصوص
اتهام تجاوز به عنف به یک‌بار اعدام و درخصوص اتهام جنایت بر میت به ۷۴ضربه شلاق محکوم شد.

حالا پس از گذشت یک‌سال و ٩‌ماه، ساعت ٩ صبح سه‌شنبه با خانواده امیرحسین
تماس گرفتند و از آنها خواستند در زندان حضور پیدا کنند.
شاید این آخرین ملاقات باشد. مادر، پدر و خواهر امیرحسین به زندان رجایی‌شهر رفتند.
وارد یک سالن بزرگ شدند؛ سالنی با ٥ نگهبان. ٥ دقیقه‌ای روی صندلی‌های سرد
نشستند تا امیرحسین را آوردند.
هم دستبند به دستانش بود و هم پابند به پاهایش. ثانیه‌ها به سرعت می‌گذشت،
اما بغض و اشک مجال صحبت نمی‌داد.

حرف های پدر امیرحسین در آخرین ملاقات با تنها پسرش

نخستین جمله‌ای که به امیرحسین گفتید، چه بود؟

حرف زیادی برای گفتن نبود. یعنی شرایط طوری بود که نمی‌شد صحبت کرد.
اولش او را در آغوش گرفتم. چند دقیقه اول هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد.
باور این‌که آخرین ملاقات است، برایم سخت بود. امیرحسین چندبار از ما خواست که حلالش کنیم.
همان موقع بود که همسر و دخترم به گریه افتادند. من می‌خواستم جلوی اشکم را بگیرم. به آنها دلداری می‌دادم، اما خودم به گریه افتادم.

امیرحسین می‌دانست این آخرین ملاقات است؟

می‌دانست. مدام این جمله را تکرار می‌کرد که کارش تمام است و دیگر اعدام می‌شود.

ترسیده بود؟

گریه می‌کرد. بیشتر وقتمان به گریه‌کردن گذشت. نمی‌توانستیم حرف بزنیم. تکرار می‌کرد
اشتباه کردم، اشتباه.

از شما چیزی نخواست؟

نه، هیچی. فقط می‌گفت ‌ای‌ کاش خدا مِهرم را به دل خانواده آقای قریشی بیندازد
و من را ببخشند. من بچگی کردم. در آن زمان درحال خودم نبودم. هیچ‌کدام از
کارهایی که کردم را به یاد ندارم. می‌خواست که او را ببخشند.

همسر و دخترت چه کار می‌کردند؟

آنها اصلا فکرش را هم نمی‌کردند این آخرین ملاقات باشد، اما با کلمه‌کلمه‌ای
که امیرحسین می‌گفت، اشک می‌ریختند. بعد از پایان ملاقات هم حال همسرم
بد شد و او را به بیمارستان بردیم. قلبش مشکل دارد. یکی از رگ‌های قلبش گرفته است.
باید بالون بزنند. تا ظهر چهارشنبه هم در بیمارستان بستری بود. اوضاع ‌و احوال خوبی ندارد.
دخترم از او پرستاری می‌کند.جزئیات اعدام قاتل ستایش

قصاص می‌خواهند

این درحالی است که پدر ستایش بارها عنوان کرده بود هیچ صحبتی با کسی ندارد
و خواهان اجرای حکم قصاص است. «ستایش که دیگر زنده نمی‌شود.جزئیات اعدام قاتل ستایش
زندگی ما هم که نابود شد، اما اجرای حکم قصاص از مرگ ستایش‌های دیگر
جلوگیری می‌کند. باید درس عبرتی برای دیگران باشد.»

نامه پدر ستایش قریشی به مردم ایران و افغانستان

پدر ستایش قریشی دختربچه‌ 6 ساله‌ای که فروردین سال 95 به دست پسر 17 ساله
همسایه پس از تجاوز به طرز هولناکی به قتل رسید، پس از اجرای حکم قصاص قاتل
دخترش که صبح روز گذشته اعدام شد، نامه‌ای را خطاب به مردم ایران و مهاجران افغانستانی نوشت.
متن این نامه به شرح زیر است:

«دیروز صبح قاتل دختر عزیزم، ستایش، قصاص شد، برطبق قوانین ایران، کشوری
که بیشتر عمر من و فرزندانم در آن گذشته است. تقریباً یک سال و 10 ماه است
که از آن اتفاق می گذرد و هر روز برای ما سخت گذشته است.
خبر قتل دختر دیگرم، آتنا اصلانی داغ ما را تازه کرد و همه مردم ایران را ناراحت کرد
و قصاص قاتل او درخواست همه مردم ایران بود. ولی امروز که حکم قصاص قاتل
ستایش عزیزم اجرا شد، برای ما مایۀ خوشحالی نبود.
چون امروز خانواده دیگری، مثل ما، فرزندش را از دست داد.

فرزندان ما، هر چه باشند و هر کاری که کرده باشند، حاصل عمر و زندگی ما هستند
و دوست‌شان داریم. ستایش ما به ناحق از میان ما رفت، ولی قاتل او هم فرزند
خانواده‌ای مثل خانواده ما بود. درست است که قصاص حق است و باید تسلیم
خواست خدا و قانون بود، ولی به هر حال خانواده‌ای از برادران ایرانی‌ام، امروز در غم فرزند نشسته است. قصاص درخواست من و خانواده من بود تا مرهمی باشد بر زخم از
دست دادن دختر کوچکم. و برای ما افغانستانی‌های ساکن ایران، اجرای عدالت آرزوی بزرگی است.
تمام عمر در میان برادران ایرانی‌مان با آرامش زندگی کرده‌ایم و برای
خود اعتبار و آبرو خریده‌ایم. مردم محله ما در ورامین به ما احترام می‌گذارند،
چون چیزی جز زحمت صادقانه از ما ندیده‌اند و سعی کرده‌ایم در سرزمین برادران
هم دین و هم زبانمان، که با بزرگی ما را پذیرفته‌اند، نان حلال برای خانواده‌مان ببریم.
این قصاص، برای من و خانواده‌ام و برای ستایش عزیزم، و البته برای کل
ملت ایران و مهاجرین افغانستانی، آرامش و عزت به همراه خواهد آورد.
از همه وطنداران افغانستانی و برادران ایرانی‌ام که ما را در این غم همراهی کردند سپاسگزارم.
امیدوارم دیگر هیچ وقت و برای هیچ خانواده‌ای، چنین روزهای سختی پیش نیاید.

 

ثبت بیوگرافی شما یا کسب و کارتان در گوگل ♥ آیا شما هم میخواهید بیوگرافی تان یا کسب و کارتان در گوگل ثبت شود؟ اینجا را ضربه بزنید
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *